معنی منطقه ای در حومه کاشان

واژه پیشنهادی

فارسی به عربی

منطقه ای

اقلیمی

فارسی به آلمانی

منطقه ای

Lokal, Regional

لغت نامه دهخدا

کاشان

کاشان. (اِ) کاشانه. خانه:
بسته پیشت کمر دوپیکروار
بت مشکوی و لعبت کاشان.
مسعودسعد.
|| منزل زمستانی. (ناظم الاطباء).

کاشان. (اِخ) شهری است بسیارنعمت... و از آنجا دبیران و ادیبان بسیار خیزند و اندر وی کژدم بسیار خیزد. (حدود العالم ص 143). شهری است در ماوراءالنهر و وادی اخسیکت دم دروازه ٔ آن واقع شده. (معجم البلدان). نسبت بدان کاشانی و کاشی هم آمده است.
از سمرقند بسی کس بدعای تو شدند
بزیارتگه کاشان و عبادتگه اوش.
سوزنی.
و رجوع بماده ٔ ذیل شود.


حومه

حومه.[م َ] (اِ) در تداول اطراف و گرداگرد شهر. (از فرهنگ فارسی معین): در این مرغزار [رول] ناحیتی است اقطاعی و ملکی و حومه ٔ آن باغ است. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 124). حومه ٔ آن نواحی بجه است و هوای آن سردسیر است بغایت. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 122).
- حومه نشین، کسی که در پیرامون شهر سکنی ̍ دارد.

حومه. [م ِ] (اِخ) نام یکی از دهستان های حومه ٔ شهرستان گلپایگان است. این دهستان در باختر شهرستان گلپایگان واقع شده و حدود آن بشرح زیر است: از شمال بخاک خمین، از جنوب به پشتکوه. از خاور به گلپایگان و از باختر به الیگودرز. ناحیه ای است واقع در جلگه، هوای آن گرمسیری و سالم است.از رودخانه مشروب می شود. محصولاتش غلات و لبنیات است.اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. این دهستان از 9 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده است. سکنه ٔ آن در حدود 3500 تن میباشد. قراء مهم آن عبارتند از ابولولان، کوچری و سررباطان. راههای استفاده ٔ این دهستان مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

فرهنگ فارسی هوشیار

کاشان

(اسم) خانه کاشانه: } بسته پیشت کمر دو پیکر وار بت مشکوی و لعبت کاشان. { (مسعود سعد)

فرهنگ معین

حومه

(مِ) [ع. حومه] (اِ.) اطراف و گرداگرد شهر.

معادل ابجد

منطقه ای در حومه کاشان

850

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری